25 اردیبهشت 1403
مريم صمديه

مریم صمدیه

مرتبه علمی: استادیار
نشانی:
تحصیلات: دکترای تخصصی / فلسفه و کلام اسلامی
تلفن:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی

مشخصات پژوهش

عنوان
تحلیل دیدگاه میرزامهدی اصفهانی در خصوص مغایرت خدای موجود در دین اسلام با خدای اثبات شده در براهین فلسفی
نوع پژوهش مقاله ارائه شده
کلیدواژه‌ها
میرزا مهدی اصفهانی، ابن سینا، معرفت فطری خداوند، برهان وجوب و امکان، اصل سنخیت.
سال 1399
پژوهشگران مریم یارعلی ، مریم صمدیه

چکیده

میرزا مهدی اصفهانی، مؤسس مکتب تفکیک از جمله متفکرانی است که اقامه برهان در معرفت به وجود خداوند را باطل و بیهوده تلقی می کند؛ چرا که وی معتقد است اساس شریعت بر معرفت فطری است و شناخت خداوند نیز از این قاعده مستثنی نیست. در واقع معرفت فطری در مکتب تفکیک، معرفتی در مقابل معرفت عقلی است. از نظر میرزا مهدی اصفهانی معرفت فطری خداوند نیز همان دریافت معرفت الله از خداوند هست و انسان با این معرفت به دنیا می آید و این معرفت فطری خداوند، اساس تمامی معارف دین را تشکیل می دهد و در آن شخص بایستی از تعقل و تفکر و برهان جدا شود و در عالم لافکری خدا را دریابد. علاوه بر این وی معتقد است که خدای موجود در دین اسلام با آنچه فلاسفه به عنوان خالق اثبات می کنند، مغایرت دارد؛ این در حالی است که تبیین براهین فلسفی و به ویژه برهان وجوب و امکان ( یا برهان علّی) به وضوح بیانگر این مسأله است که نه تنها خدای اثبات شده از طریق براهین با خدای مطرح شده در دین مغایرتی ندارد، بلکه همان خدای مطرح شده در دین است. در واقع برهان وجوب و امکان بیانگر این موضوع است که با توجه به نشانه های معلولیت در جهان، بایستی به دنبال علت برای آن باشیم. علت این جهان نمی تواند از سنخ موجودات جسمانی باشد؛ بلکه موجودی غیرجسمانی است؛ اما موجودی غیرجسمانی که دارای علم تمام، قدرت تمام و حکمت است. تأمل در آیات قرآنی و به ویژه آیاتی همچون «ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏»، «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ»، «وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیم»، « وَ کانَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیراً» و «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» به روشنی بیانگر این مسأله است. با تأمل در آیات قرآنی برای ما روشن می شود که خدای مطرح شده در قرآن همان خدای اثبات شده از طریق برهان وجوب و امکان و سایر براهین فلسفی است؛ با این تفاوت که قرآن برای این موجود غیرجسمانی نام «الله» را بیان نموده است؛ اما آنچه سبب بی اعتنایی و مخالفت میرزا مهدی اصفهانی با براهین فلسفی و به ویژه برهان وجوب و امکان شده است، نادیده گرفتن اصل سنخیت میان علت و معلول هست. در واقع حتی در دیدگاه خود میرزامهدی اصفهانی که به معرفت فطری خداوند قائل است، خداوند، علت هستی بخش است و از این رو مطابق قاعده «معطی الشیء لا یکون فاقدا له» خود خداوند باید هستی را داشته باشد تا بتواند آن را به مخلوقات اعطا کند. بنابراین