پژوهش حاضر از نوع انتقادی – تحلیلی است و مطالعات جدیدی می پردازدکه از شبه قارّه در خصوص رصدخانه های هندی صورت رفته است. نشان داده می شود که این پژوهشها فاقد دقّت کمّی و کیفی کامل برای تشریح و توضیحات پیکربندی و چگونگی کارکرد ابزارهای سنگی عظیم مستقر در آنها است و واقعیّتهای تاریخی ویژگیهای فنّی متعدّد و مختلفی در آنها نادیده گرفته شده است. این موارد در این پژوهش به صورت جزئی ارزیابی می شود. جنبه دیگر این پژوهش انتقادی تحلیل رصدخانه های مهاراجه جای سینگ، موسوم به «جنترمنتر» (Jantar Mantar) به عنوان «بخش درونی یک سنّت بومی نظام معرفتی» فرضیّه ای ضدّتاریخی است. عصر جای سینگ دوران تلاقی یک سنّت نجومی خاورمیانه ای ادوار میانه در هر دو بعد رصدی و محاسباتی و نجوم جدیدی بود که توسّط کشیشان یسوعی به هند آورده شد. ثمره رصدخانه های هند، یعنی زیج محمّدشاهی، در تداوم و دنباله سنّتی از پارسی نویسی ای هستند از خاور میانه ادوار میانه به بی جینگ تحت حاکمیّت سلسله مغونی یوآن در سده 13 میلادی و رصدخانه استانبول در سده 16 میلادی رسید.