ارتباط بین تجارب دوران کودکی و پیامدهای آن در بزرگسالی در حوزههای مختلف روانشناختی از جمله روابط بین فردی بررسی شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی انعطافپذیری و انعطافناپذیری روانشناختی در رابطه بین تجارب دوران کودکی و روابط رمانتیک زوجین بود. این مطالعه، از نوع همبستگی بود، که در قالب تحلیل میانجی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر کرمان بودند، که 360 نفر از آنها با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه تجارب نامطلوب دوران کودکی فلیتی و همکاران (1998)، روابط رمانتیک برشید و همکاران (1998) و پرسشنامه چند بعدی انعطافپذیری روانشناسی رولفس و همکاران (2018) استفاده شد. برای آزمون فرضیههای اول تا سوم از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و برای سوالات از تحلیل میانجی بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بین تجارب دورانکودکی، روابط رمانتیک و انعطافپذیری روانشناختی و انعطافناپذیری روانشناختی زوجین شهر کرمان رابطه معناداری وجود دارد. به صورت خلاصه یافتههای حاصل از فرضیههای پژوهش نشانگر این بود که تجارب ناگوار کودکی پیش بین معنادار روابط رمانتیک بوده و بیش از 60 درصد واریانس آنرا تبیین کند، بدین معنا که با افزایش تجارب ناگوار کودکی روابط رمانتیک به صورت معناداری کاهش مییابد؛ همچنین تجارب ناگوار کودکی حدود 6 درصد واریانس انعطاف پذیری و بیش از 40 درصد تغییرات انعطاف ناپذیری روانشناختی را پیش بینی میکند، بدین معنا که با افزایش تجارب ناگوار بویژه انعطاف پذیری روانشناختی کاهش مییابد. در نهایت انعطاف پذیری و انعطاف ناپذیری به صورت همزمان حدود 44 درصد واریانس روابط رمانتیک زوجین را تبیین میکنند. همچنین انعطافپذیری روانشناختی و انعطافناپذیری روانشناختی در رابطه بین تجاربدورانکودکی و روابط رمانتیک زوجین شهر کرمان نقش میانجی و معنی داری دارد. براساس نتایج میتوان گفت نه تنها تجارب ناگوار دوران کودکی در روابط رمانتیک زوجین نقش دارد، بلکه انعطافناپذیری این رابطه را تشدید میکند، در حالیکه انعطافپذیری به میزان کمی تاثیر تجارب ناگوار بر روابط رمانتیک را کاهش میدهد.