عنوان
|
کاربست شواهد عصب شناختی در حقوق کیفری نوین با تأکید بر دادرسی عصب شناختی کانادا و بریتانیا
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپشده در مجلات علمی
|
کلیدواژهها
|
حقوق عصب شناختی، دادرسی، حقوق جزا، شواهد عصب شناختی
|
چکیده
|
چکیده زمینه و هدف: از زمان پدیداری دانش نوین عصب-حقوق، شاهد رشد فزاینده شواهد عصب شناختی در دادگاه های کیفری نظام های پیشرفته حقوقی همچون بریتانیا و کانادا هستیم. متعاقب آموزه های متعددی که در دادرسی های عصب شناختی رسمیت یافته، تغییرات هنجاری و رویه ای قابل توجهی در نظام عدالت کیفری اینگونه کشورها ایجاد شده است. صرف نظر از برخی کاستی ها و ضعف های کنونی عصب شناسی، کارکرد حداقلی این دانش تجربی در حقوق می تواند نظام قضایی را در نیل به اقتضای عدالت کیفری، یاری رساند. از آنجا که در حال حاضر ادبیات بسیار اندکی از دانش عصب-حقوق در کشورمان وجود دارد، تبیین و بررسی بخش مهمی از مباحث عملی آن در حوزه دادرسی عصب شناختی، می تواند گام بسیار ارزنده و شایسته ای برای توسعه رویه قضایی و پیش روی دانش حقوقی کشورمان نسبت به علم روز جهان باشد. مسئله اصلی که پژوهش حاضر به دنبال آن می باشد، تبیین مرز توسعه یافته ی رویه قضایی در استعانت به شواهد عصب شناختی به عنوان امارات اثبات دعوی است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نظری به روش توصیفی-تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات است. یافته ها: شواهد عصب شناختی در دعاوی مختلف برای ارزیابی مجازات اعدام، پیش بینی مخاطرات آتی، کیفیت مسئولیت کیفری، اعتیاد، مصرف مواد مخدر، سنجش وضعیت روانی بزهکار، اهلیت، پرخاشگری، کیفیت مشاورت یا معاونت در ارتکاب جرم و مانند آن در دادرسی قضایی بریتانیا و کانادا به کار رفته اند. ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. نتایج: در مجموع دریافتیم که در حال حاضر، استفاده از شواهد عصب شناختی در دادرسی های کیفری در بیشتر موارد برای کالبدشکافی مسئولیت کیفری صورت می گیرد که «نارسایی شناختی»، «خطرناک بودن» و «اختلال عصبی یا روانی» مجرم از مهم ترین شاخص های آن در رویه قضایی بریتانیا و کانادا می باشند.
|
پژوهشگران
|
آرین پتفت (نفر اول)
|