مشخصات پژوهش

صفحه نخست /نقش میانجی خودسرزنشگری و ...
عنوان نقش میانجی خودسرزنشگری و خودشفقتی در رابطه‌ بین تجارب ناگوار کودکی با افسردگی در بین دانشجویان
نوع پژوهش مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها افسردگی، تجارب ناگوار کودکی، خودسرزنشگری ، خودشفقتی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودسرزنشگری و خودشفقتی در رابطه‌ی بین تجارب ‌‌ناگوارکودکی با افسردگی بود. در قالب یک طرح توصیفی- همبستگی، ۳۲۴ نفر از دانشجویان دانشگاه مراغه در سال‌تحصیلی 1401 - 1400 به‌‌روش نمونه‌گیری داوطلبانه انتخاب‌شدند. به‌منظور گردآوری اطلاعات، شرکت کنندگان پرسشنامۀ تجارب‌ ناگوار‌کودکی، مقیاس سطوح‌ خودسرزنشگری، مقیاس خودشفقتی و مقیاس افسردگی بک را تکمیل‌کردند. برای تحلیل‌آماری داده‌ها از روش همبستگی‌ پیرسون و تحلیل میانجی‌چندگانه استفاده‌شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان‌داد که تجارب ناگوار کودکی با سطوح خودسرزنشگری همبستگی مثبت، با ابعاد مثبت و منفی خودشفقتی به‌ترتیب همبستگی منفی و مثبت و با افسردگی همبستگی مثبت داشت. همچنین خودسرزنشگری با افسردگی همبستگی مثبت و ابعاد مثبت و منفی خودشفقتی با افسردگی به‌ترتیب همبستگی منفی و مثبت دارد. نتایج تحلیل‌میانجی نشان ‌داد سطوح خودسرزنشگری و ابعاد خودشفقتی، به‌استثنای ذهن آگاهی، ارتباط بین تجارب ناگوارکودکی و افسردگی را به‌صورت جزیی میانجی‌گری می‌کنند. این یافته ها حاکی‌ازاین هستند که تجارب‌ناگوارکودکی گرچه مستقیما عامل خطری برای افسردگی هستند، اما همچنین منجر به افزایش خودسرزنشگری و نیز سه‌ بعد منفی خودشفقتی (خودقضاوتی، انزوا و همانندسازی افراطی) شده و برعکس منجر به کاهش دو بعد مثبت خودشفقتی (مهربانی با خود و اشتراک‌‌انسانی) شده و آنها نیز به‌نوبه‌خود منجر به افزایش افسردگی می شوند.
پژوهشگران عیسی حکمتی (نفر اول)، اسرا کریمی (نفر دوم)